رادمان جونرادمان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

رادمان جون

نوروز 1394

  امسال عید روزهای اول برای من و شما یه کم سخت میگذشت چون پدرت میرفت سرکار و خانواده منم ( به قول خودت بابا ضا ) رفته بودند مشهد و من و شما تنها بودیم گاهی اوقات  خاله فرزانه (خاله بری ) ميومد پیشمون تا این هم پدرت کارش تموم شد وهم خانواده پدر بزرگت از سفر برگشتند و کلی برامون سوغاتی آوردند   این سوغاتی مامان ملیح وبابا رضا بود که ميدونين عاشق گیتاری برات خریده بودن این ماشین دیوانه رو دایی علی و زندایی ویدا برات خریده بودند  اینم که خاله مونا جون برات خریده بود که همون روز اول به حسابش رسیدی  اینم مانی جون برات خریده بود دست همشون درد نکند انشالله بتونم براشون جبران کنم این...
12 فروردين 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان جون می باشد